loading...
مجله سرگرمی تفریحی جذاب آنلاین
آخرین ارسال های انجمن
امیر بازدید : 623 چهارشنبه 15 آذر 1391 نظرات (0)

میدونی وقتی واست پیام نمیدم یعنی چی ؟

یعنی پیامی در حد مرامت ندارم با مرام !

.

.

.

هوای فاصله سرد است ، من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم

.

.

.

خواستی دیگه نباشی ، آفرین ، چه با اراده

لعنت به دبستانی که تو از درس هایش فقط تصمیم کبری را آموختی . . .

.

.

.

 

بوسه‌” بهترین سرقتِ دنیاست

چون هم دزیدیش حال میده

هم پس دادنش  . . .

.

.

.

یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم

چه تو باشی چه نباشی “نگهش میدارم”  . . .

.

.

.

همه چیز زود شروع شد

عاشقی

دلتنگی

رفتن تو …

اما نمیدانم چرا تمام نمیشود ؟

عشق تو در من . . .

.

.

.

تو چنان زیبا شده ای میان شعرهایم

که گمان نکنم خودت هم بدانی

این که داری می خوانیش

خودِ تویی . . .

.

.

.

نشود خوش دلم از نامه و پیغام کسی

توسن سرکش طبعم نشود رام کسی

آن که دربند تعلق نبود خاطر ماست

که نه دربندکسی هست و نه در دام کسی

.

.

.

حالا که رفته ای

ساعتهــــا به این می اندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟

مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟

خدا یادش رفته است مرا بکشــــد

یا تــــــو قرار است برگردی ؟

.

.

.

قشنگ ترین کنسرت دنیا

صدای نفس نفس زدن تو در آغوشم بود . . . !

.

.

.

دستهایت ، تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم ، کابوس نمی بینم  . . .

.

.

.

قهوه چشمان توست

تیره ، تلخ

اما آرامبخش و اعتیاد آور . . .

.

.

.

کلاغ جان!

قصه من به سر رسید

سوار شو !

تو را هم به خانه ات می رسانم . . .

.

.

.

انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را

روزی هزار بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد

که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی  . . .

.

.

.

قهر که می کنی

بی حواس ترین آدم روی زمین می شوم

آنقدر که

دست نوشته هایم را توی یخچال پیدا می کنم

بشقاب غذای دست نخورده ام را در کتابخانه . . .

.

.

.

دلم به بهانه ندیدنت گریست

بگذار بگرید و بداندهر چه خواست همیشه نیست . . .

.

.

.

پنداشتی گذشته مرد ؟

آن بوسه ها چو دانه های الماس در گوشواره از یادم آویزان است . . .

.

.

.

در زندگی گفتن دو چیز بسیار سخت است

اولین سلام

و آخرین خدا حافظی . . .

.

.

.

مانند شیشه ‘شکستنم’ آسان بود

ولی دیگر به من ‘دست نزن’ ، این بار ‘زخمی ات’ خواهم کرد . . .

.

.

.

بسیار تماشایی و آراسته ای / از رونق ماه آسمان کاسته ای

انگار نه انگار که ما را دیدی / از روی کدام دنده بر خاسته ای !؟

.

.

.

رسم ” خوب ” ها همین است

حرف آمدنشان شادت می کند

و ماندنشان

با دلت چنان می کند

که هنوز نرفته

دلتنگشان می شوی . . .

.

.

.

گفته بودند که گنج در ویرانه هاست

راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !

.

.

.

سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی

خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی . . .

.

.

.

 

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد

عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد

گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی

 یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد

.

.

.

کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره

چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِه می شه

شک نکن . . .

.

.

.

گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده می پری ، با دیوار بلند خیالم چه می کنی . . . ؟

.

.

.

ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک / هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم !

یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب/ دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم

وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود / خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم . . .

.

.

.

مانند همیشه چشم هایم به در است

بر سفره ی ما جگر نه ، خون جگر است

ته مانده ی سفره ی شما را آورد

آری ، پدرم مورچه ی کارگر است !

.

.

.

درون دلی که پیدا نیست / پر از زندان و زندانیست

تو را محکوم دل کردم / نمیدانم دلیلش چیست

سبب شاید همین باشد / بدون تو نباید زیست

.

.

.

تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم

نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست . . .

.

.

.

سلام به اون اهل دلی که بی ریا و باصفاست

 قلب پر از محبتش همیشه با یاد خداست

 دور باشه از وجودتون هرچی غم و هرچی بلاست

گفتم سلامی عرض کنم نگی فلانی بی وفاست . . .

.

.

.

خدایا خیلیا دلمو شکستن

شب بیا با هم بریم سراغشون

من نشونت میدم تو ببخششون!

.

.

.

طالع بخت مرا هیچکسی یار نبود / پشت من را بخدا ذره ای دیوار نبود

 همه از پشت زدند بر کمرم خنجر را / جاده شانس من از کودکی هموار نبود . . .

.

.

.

میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !

.

.

.

آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو

گرچه درویشان تهی دستند ولی/ ساده بودن های باران مال تو

.

.

.

دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی

دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم

 اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه

بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .

.

.

.

هنوز برایت می نویسم

درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد . . .

.

.

.

ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت

ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت . . .

.

.

.

بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی

از تمام دار دنیا دوست دارم صمیمی

گاه و بیگاه یادی از ما میکند

با مرامش شرمسارم میکند . . .

.

.

.

چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت

بهر یک کَس سخت و بهر دیگری آسان گذشت

روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی

یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت . . .

.

.

.

من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم

گر نیایی به خدا بی تو میمیرم چه کنم

 در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم

که به عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم  . . .

.

.

.

با همه چشم انتظاری ، با پیامت دل خوشم

ای قرار بیقراری ساحل آرامشم

گاه گاهی پر بزن در خلوت تنهاییم

تا ببینی در فراقت من چه رنجی میکشم . . .

.

.

.

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم

هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم

 هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره

هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .

.

.

.

ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی / چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

تو که آتشکده عشق و محبت بودی / چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی . . .

.

.

.

جداموندن از کسی که دوستش داری فرقی بامردن نداره

 پس عمری که بی تو میگذرد مرگی است به نام زندگی . . .

.

.

.

آرزویم این است که بهاری بشود روز و شبت

که ببارد به تمام رخ تو بارش شادی و شعف

و من از دور ببینم که پر از لبخند است چشم و دنیا و دلت . . .

.

.

.

باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم

کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است

 عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند

اندکی هم پکرند و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند!

.

.

.

ارادتمند کسانی هستیم که تو خاطرمون ابدی هستند

و تو خاطرشون عددی نیستیم

.

.

.

سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد /  اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد

.

.

.

گمم نکن …

 در گوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم ، فقط بگذار بمانم . . .

.

.

.

میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم

چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .

.

.

.

کی من خلاص میشوم از انتظار تو ؟ /  کی میرسد بمقصد دل این قطار تو ؟

خواهد رسید فصل بهاری که میشود /  آرام تکیه کرد و رها شد کنار تو . . .

.

.

.

گرچه آلوده دنیای غریبم اما / سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم

 دل من عاطفه را میفهمد ، من به خود میبالم / با کسی سبزتر از عشق ارادت دارم . . .

.

.

.

در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست

 چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .

.

.

.

یار باوفایم ؛ در روزهای با تو بودن بی تو بودن را نفرین میکنم

و در روزهای بی تو بودن ، با تو بودن را آرزو میکنم . . .

.

.

.

خیال تو همه جا با من است اما ، دلم گرمای بودنت را می خواهد نه سردی خیالت را !

.

.

.

دستانم تشنه دستان توست ، شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم

با تو میمانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم

زیرا میدانم بیش از امروز دوستت خواهم داشت

.

.

.

ناسپاس از عشق پاکت نیستم

من که عمری با خیالت زیستم

 دوستت دارم به جان تو قسم

روی حرفم تا ابد می ایستم!


 

 

 


 

تعداد آدم‌های بی‌استعداد خیلی کمه

اما تعداد آدم‌هایی که نمی‌دونن چه استعدادی دارن خیلی زیاده . . .

.

.

.

عشق ورزیدن به کسی که شما را تحقیر میکند مثل آب خوردن از لبه تیغ است . . .

.

.

.

طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود :

نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . . .

.

.

.

متاسفانه

پشت درِ اتاق عمل

جایی که همه مومن و مسلمان می‌شوند !

.

.

.

تنها زمانی موانع را می بینید

که چشم را از هدف برداشته اید . . .

.

.

.

زیبارویی که می داند  زیبایی ماندنی نیست

پرستیدنی است . . .

(ارد بزرگ)

.

.

.

بی احساس و بی عاطفه بودن ، انسان را از واقعیت دور میکند

امیر احساسات باشیم ، نه اسیر آن . . .

.

.

.

من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن

من ندیدم بیدی ، سایه اش را بفروشد به زمین

رایگان میبخشد ، نارون شاخه ی خود را به کلاغ . . .

.

.

.

آرزو سرابی است که اگر نابود شود ، همه از تشنگی خواهند مرد . . .

(اسکار وایلد)

.

.

.

عاشق کسی است که تشخیص دهد :

اندوه پنهان شده در لبخندت را

عشق پنهان شده در عصبانیتت را

معنای حقیقی در سکوتت را  . . .

.

.

.

زن همیشه سن خود را از تاریخ ازدواج حساب می کند ، نه تاریخ تولد !

(ارهارد)

.

.

.

انسان وقتی بلند حرف می زند صدایش را می شنوند

اما وقتی آهسته حرف بزند به گفته اش گوش می دهند . . .

.

.

.

آنان که به زین اسب خود می نازند ، در وقت مسابقه چرا می بازند ؟

دنیا که شبیه کوچه بن بست است ، با نعل شکسته به کجا می تازند ؟

.

.

.

آدمهای بزرگ ، کسانی نیستند که شکست نخورده‌اند

کسانی هستند که بعد از شکست ، پیروز شده‌اند . . .

.

.

.

کلیدها به همان سادگی که درها را باز می کنند

به همان آسانی هم قفل می کنند . . .

.

.

.

کسی که درباره همه چیز می اندیشد

درباره هیچ چیز تصمیم نمی گیرد . . .

(ضرب المثل چینی)

.

.

.

ایمان یک باره نیست ، باید ایمان را زندگی کرد تا به وقتش نجاتت بده . . .

.

.

.

گــاه در زنـدگـی ، موقعیت هایی پــیش مــی آیــد

کــه انسان بـایـد تــاوان دعـاهــای مــستجاب شده خــود را بپــردازد . . .

.

.

.

بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن

که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است . . .

.

.

.

خطا کردن یک کار انسانی است ، اما تکرار آن یک کار حیوانی!

.

.

.

باران که می بارد ، همه پرنده ها به دنبال سرپناهند

اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن ، بالاتر از ابرها پرواز میکند

این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند . . .

.

.

.

زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم ، همه تعبیر دمی بود و نمیدانستیم

حسرت رد شدن ثانیه های کوچک ، فرصت محترمی بود و نمیدانستیم

عمر ما جمله به سر رفت و به قول سهراب ، آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم . . .

.

.

.

موفقیت پیش رفتن است

نه به نقطه ی پایان رسیدن . . .

(نلسون ماندلا)

.

.

.

تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک . . .

.

.

.

بسیار شیرین مباش که تو را بخورند

و تلخ هم مباش که تو را دور افکنند . . .

.

.

.

 اگر از من بپرسید میگویم که گناه در خلوت را به تظاهر به تقوا ترجیح می دهم

(انیشتین)

.

.

.

در میان مردم هستند آدم کشانی

که هنوز خونی نریخته اند و دزدانی که هنوز چیزی ندزدیده اند . . .

.

.

.

هر چه افراد کمتر از خودشان تعریف کنند

دیگران بیشتر به بزرگی آنها پی خواهند برد . . .

.

.

.

زندگی زندانی است که در آن بیشتر از زندانی زندانبان دارد . . .

.

.

.

توهین ها مانند سکه تقلبی اند .

ما ناگزیریم آنها را بشنویم

ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم . . .

.

.

.

روبروی کوهی ایستادم و فریاد زدم :

چی میگی درباره ی کسی که

بعد از عمری زندگی کردن

مویش را سپید کرده و رویش را سیاه

پاسخ آمد که : آه آه آه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3166
  • کل نظرات : 861
  • افراد آنلاین : 250
  • تعداد اعضا : 2212
  • آی پی امروز : 461
  • آی پی دیروز : 591
  • بازدید امروز : 94,615
  • باردید دیروز : 152,522
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 932,976
  • بازدید ماه : 932,976
  • بازدید سال : 1,921,530
  • بازدید کلی : 15,200,651
  • کدهای اختصاصی