دستاورد های فوتبال کشور ایران از جام جهانی 2014
جام جهاني فوتبال بيستمين دورهاش را هم سپري کرد و علاوه بر خاطرات شيريني که به جا گذاشت، آموختنهاي زيادي هم داشت، اين نکات آموزشي – در صورت فهميدن و عمل کردن به آنها – ميتوانند فوتبال ايران را صاحب قدرتي کنند که چند سال بعد راحت سرش را بالا بگيرد و ادعا کند که حرفهاي شده است. درس هاي جام جهاني بيستم چراغ راه فوتبال ايران است.
برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی کلیک کنید !
جام جهاني فوتبال بيستمين دورهاش را هم سپري کرد و علاوه بر خاطرات شيريني که به جا گذاشت، آموختنهاي زيادي هم داشت، اين نکات آموزشي – در صورت فهميدن و عمل کردن به آنها – ميتوانند فوتبال ايران را صاحب قدرتي کنند که چند سال بعد راحت سرش را بالا بگيرد و ادعا کند که حرفهاي شده است. درس هاي جام جهاني بيستم چراغ راه فوتبال ايران است.
* نحوه برگزاري
نخستين نکتهاي که فوتبال ايران ميتواند از جام جهاني بياموزد شکل و نحوه برگزاري مسابقات در برزيل است.
برزيليها براي ميزباني جام جهاني امکانات فوقالعاده زياد و استانداردي را فراهم کرده بودند تا هر چه بهتر بتوانند از پس ميزباني اين رقابت بزرگ برآيند. ساخت ورزشگاههاي مدرن و زيبا، بهبود وضعيت حمل و نقل عمومي، فرهنگسازي در اجتماعي ، آماده سازي روحي و رواني مردم برزيل براي پذيرايي از مهمانان خارجي ، بهبود خدمات به مسافران و گردشگران ، پذيرايي مناسب و شايسته از تيمهاي صعود کننده به جام جهاني و مانند اينها ، گوشهاي از اقدامات برزيل براي برگزاري جام جهاني بود.
فدراسيون فوتبال ايران که خود را براي کسب ميزباني جام ملتهاي آسيا 2019 کانديدا کرده بايد به خوبي اين موارد را بررسي و از نقاط ضعف و قوت ميزباني برزيل براي خود الگويي مناسب تهيه کند. ميزباني يک رقابت بزرگ ، همان قدر که ميتواند باعث پيشرفت صنعت گردشگري کشور شود و اعتبار و آبروي آن را بالا ببرد، در صورت بروز مشکل يا برگزاري پرعيب و ايراد، ميتواند آبروي کشور را ببرد و فضا را ياس آلود کند.
* عملکرد رسانهاي فوتباليستها
يکي از نکات بر جستهاي که در جام جهاني 2014 برزيل مشاهده شد عملکرد فوتباليستها و سرمربيان در قبال رسانهها بود. بارها ديده شد که تيمي با شکست سنگين ناباورانه روبرو شد و حتي تيمهايي از جام کنار رفتند، اما هرگز يک مربي نگفتند که در نشست خبري حاضر نميشود و يک بازيکن هم نبود که از پاسخگويي به رسانهها فرار کند.
در فوتبال ايران زياد ديده و شنيدهايم که پس از باخت يک تيم، بازيکنان آن تيم به هيچ وجه حاضر به صحبت با رسانهها نشدهاند و حتي – گاهي به دروغ – عنوان کردهاند که از سوي کادر فني ممنوع المصاحبه شدهاند! حرفهاي بودن ، فقط پول زياد گرفتن يا قرارداد حرفهاي بستن نيست، بلکه رفتار حرفهاي و درست لازمه کار حرفهاي است.
در همين راستا مسئولان سازمان ليگ و برگزاري مسابقات نيز بايد يک بار براي هميشه با نگاه کردن دقيق به روند کار رسانهاي الگوي مناسبي بگيرند و حرفهاي عمل کنند.
برگزاري نشستهاي خبري، مصاحبه با بازيکنان پيش و پس از مسابقه، نحوه پوشش اخبار يک بازي و قواعد و قوانين مربوط به آن، نحوه تعامل با رسانهها و احترام گذاشتن به آنها و در نهايت رفتار مسئولانه و حرفهاي در قبال رسانه ها، از جمله مواردي است که بايد رعايت شوند.
* حقوق فوتبال
يک بار ديگر برگزاري جام جهاني نشان داد که فوتبال چه پتانسيل بالايي بين ورزشهاي مختلف دارد که ميتواند تودههاي عظيم انسانها را به خود مشغول کند. بدون شک اقبالي که به فوتبال ميشود به هيچ رشته ديگري نميشود و حتي تعداد بينندگان تلويزيوني جام جهاني از بينندگان مسابقات المپيک هم بيشتر است!
بنابراين بايد به مساله حق و حقوق فوتبال از اين همه عشق و علاقه عمومي به آن توجه ويژه کرد. فوتبال که باعث ميشود جامعه شور و نشاط بالايي کسب کند و حتي مردم با يک باخت – باخت سرافرازانه - به خيابان بريزند و شادي کنند، قطعا بايد از اين مساله سود ببرد. دست اندرکاران فوتبال ايران بايد از مسئولان رده بالاي فوتبال جهان و روند عملکردي آنها درباره پيگيري حقوق فوتبال از درآمدهاي ناشي از آن، ياد بگيرند که چطور بايد به دنبال استيفاي حقوق فوتبال باشند و اين حق چه ميزان بايد باشد.
حق تبليغات ، حق پخش تلويزيوني، بليت فروشي و مکانيزم آن ، فروش اقلام تبليغاتي که لوگوي سازمان ليگ – يا هر سازمان برگزار کننده مسابقات، درج شده است. و ... از جمله اين حقوق است.
* رفتار حرفهاي مربيان و فوتباليستها
يکي ديگر از نکات برجسته جام جهاني 2014 برزيل اين است که رفتار بازيکنان و مربيان تيمهاي حاضر در اين مسابقات را بررسي کنيم. 32 تيم حاضر در اين رقابت بينالمللي به نوعي بهترين تيمهاي حال حاضر جهان هستند و در نتيجه رفتار اعضاي اين تيمها هم بايد بهترين باشد.
نوع رفتار بازيکنان ، اخلاق اجتماعي و فرهنگيشان ، گفتار و عملکرد رسانهاي آنها و روشي که پيش گرفتهاند ميتواند درس بزرگي براي فوتبال ايران باشد.
نحوه روبرو شدن تيمها با يکديگر درون زمين و نيز رفتار بازيکنان و مربي دو تيم پس از مسابقه حاوي نکات ارزشمندي براي يادگيري است. ديدن صحنهاي که در آن بازيکن تيم پيروز، دست بازيکن تيم شکست خورده و حذف شده را ميگيرد و او را از زمين بلند ميکند و به او دلداري ميدهد ، يا دلداري چند بازيکن سرشناس و نامدار – يک بازيکن جوان حريف که بايد جام را ترک کند براي فوتبال ايران که بيشتر در آن درگيريهاي لفظي و فيزيکي ديده ميشود ، حائز اهميت است.
* داوري ، فوتبال ، اشتباه
"اشتباه داوري جزئي از فوتبال است." اين جمله آنقدر تکرار شده که به ضرب المثل تبديل شده است. يکي از بحثهايي که هيمشه در فوتبال ايران مطرح بوده، مساله اشتباههاي داوري است. در اين که اشتباههاي داوري در فوتبال ايران بيش از حد است، شکي نيست ، اما حقيقت اين است که فوتبال را نميشود بدون اشتباه داوري تصور کرد. حتي در جام جهاني که بالاترين سطح مسابقات فوتبال است، اشتباه داوري وجود داشت و باعث حذف تيمهايي هم شد.
اين حرف اصلا به اين معنا نيست که داوران ايراني تلاشي براي بهبود عملکردشان نداشته باشند، بلکه يعني بايد نوع رفتار و برخورد با اشتباه داوري اصلاح شود. با وجود همه مشکلات و اشتباههاي داوري در جام جهاني ، تنها فدراسيون فوتبال ايران بود که از يک داور شکايت کرد! شايد اين مساله به همان عدم شناخت مناسبات و ساختارهاي بينالمللي و نداشتن فرهنگ لازم براي برخورد با اشتباه داوري بر ميگردد.
از سوي ديگر، داوران هم بايد ياد بگيرند که در طول بازي و پس از آن حرفهاي رفتار کنند و با سوء رفتار براي خود و جامعه داوري حاشيه منفي درست نکنند. نوع تعامل داور با بازيکنان – به ويژه بازيکنان خطاکار يا متعرض – نحوه قضاوت و استيل داوري، حفظ خونسردي و کنترل اعصاب و مواردي از اين دست هم، درسهايي است که داوران ميتوانند ياد بگيرند.
* بهترين تماشاگران دنيا
سالها بود که ايرانيان خود را بهترين تماشاگران دنيا ميدانستند . از اين "بهترين تماشاگران دنيا" اما در برخي از موارد رفتارهايي سر ميزند که در شايستگي داشتن اين لقب شک و شبهه ايجاد ميکند. ايجاد درگيري و تشنج روي سکوها ، پرتاب اشيا و تخريب صندلي و امکانات ورزشگاهها، سر دادن شعارهاي رکيک و ناسزا – حتي در مواقعي که اتفاق خاصي رخ نداده و صرفا تيم حريف حمله اي تدارک ديده است – از جمله سوء رفتارهاي تماشاگران در ايران است.
واقعا جو ورزشگاههاي ايران بر خلاف آنچه از پيشينه فرهنگي اين کشور بر ميآيد، خوب نيست و تماشاگران جو مطلوبي در ورزشگاهها ايجاد نميکنند.
از اين گذشته اساسا فلسفه حضور هوادار و تماشاگر در ورزشگاه اين است که با تشويق و سر دادن شعارهاي هيجاني تيم خود را به کسب نتيجه تشويق و تهييج کنند و به آن انرژي بدهند. اين مساله بارها در جام جهاني ديده شد که تيمي از حريف خود چند گل عقب ميافتاد و عملا شکست را پذيرا ميشد. اما هوادارانش همچنان تشويقش ميکردند و لب به ناسزا نميگشودند.
در ايران اما تماشاگران منتظر ميمانند تا تيم محبوبشان با انجام بازي خوب و مثلا گلزني آنها را به تشويق کردن وادارد و خدا نکند که تيم يک گل عقب بيفتد!